شد ز غمت خانه ی سودا دلم در طلبت رفت به هر جا دلم
در طلب زهره رخ ماه رو می نگرد جانب بالا دلم
فرش غمش گشتم و اخر ز بخت رفت برین سقف مصفا دلم
اه! که امروز دلم را چه شد دوش جه گفتست کسی با دلم
از طلب گوهر گویای عشق موج زند موج چو دریا دلم
روز شد و چادر شب می درد در پی ان عیش و تماشا دلم
از دل تو در دل من نکته هاست اه! چه رهست از دل تو تا دلم
گر نکنی بر دل من رحمتی وای دلم وای دلم وای دلم
ای تبریز! از هوس شمس دین چند رود سوی ثریا دلم
التماس دعا
سیما
تقدیم به ............
یادش به خیر آن روز ها که از نگاه کسی تر میشدیم....!
سلام خواندم خوب بود امیدوارم که موفق باشید.پیک قاصدک!
سلام مرسی که برای دیدن بلاگ من اومدین و نظر دادین
من لینک شما رو با اجازه داخل بلاگ میذارم.
اگه دوست داشتید شما هم لینک من رو تو بلاگ بذارین