زهی عشق ....

زهی عشق زهی عشق که ماراست خدایا
چه نغزاست و چه خوبست و چه زیباست خدایا
چه گرمیم چه گرمیم از این عشق چو خورشید
چه پنهان و چه پنهان و چه پیداست خدایا
زهی ماه زهی ماه زهی باده ی همراه
که جان را و جهان را بیاراست خدایا
زهی شور زهب شور که انگیخته عالم
زهی کار زهی بار که انجاست خدایا
فرو ریخت فرو ریخت شهنشاه سواران
زهی گرد زهی گرد که برخاست خدایا
 فتادیم فتادیم بدان سان که نخیزیم
 ندانیم ندانیم چه غوغاست خدایا
 ز هر کوی ز هر کوی یکی دود دگر گون
دگر بار دگر بار چه سوداست خدایا
نه دامیست نه زنجیر همه بسته چراییم
چه بندست چه زنجیر که برپاست خدایا
چه نقشیست چه نقشیست دراین تابه ی دلها
غریب ست غریب ست ز بالاست خدایا
خموشید خموشید که تا فاش نگردید
که اغیار گرفتست چپ و راست خدایا



التماس دعا
سیما

نظرات 1 + ارسال نظر
سفرکرده سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 08:49 ب.ظ http://www.safarkarde.blogsky.com

صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی ...
حرف دل این روزا خیلی کم پیدا میشه !
عالی بود و یا علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد