حافظ...

دلی که غیب نمایست و جام جم دارد
ز خاتمی که دم گم شود چه غم دارد؟
نه هر درخت تحمل کند جفای خزان
غلام همت سروم که این قدم دارد!
ز سر غیب کس اگاه نیست.قصه مخوان
کدام محرم دل ره دراین حرم دارد؟
مراد دل ز که جویم که نیست دلداری
که جلوه ی نظر و شیوه ی کرم دارد.
به خط و خال گدایان مده خزانه ی دل
به دست شاه وشی ده که محترم دارد!
دلم که لاف تجرد زدی کنون صد شغل
به بوی زلف تو باد صبحدم دارد!
رسید موسم ان کز طرب چو نرگس مست
نهد به پای قده هر که شش درم دارد
زر از بهای می اکنون چو گل دریغ مدار
که عقل کل به صدت عیب متهم دارد!
ز جیب خرقه ی حافظ چه طرف بتوان بست؟
که ما صمد طلبیم و او صنم دارد!


التماس دعا
سیما

نظرات 2 + ارسال نظر
آزیتا پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 11:43 ق.ظ http://azi.blogsky.com

سلام سیما جان
انتخاب زیباییه
به منم سر بزن خوشحال میشم

[ بدون نام ] یکشنبه 8 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 12:22 ق.ظ

بسمه تعالی
سلام
موفق باشی سيما خانم.از اين جهت که کمتر دختری رو ديدم اشعار عارفانه رو با اين سليقه دوست داشته باشه.اگه واقعا داشته باشی.
راسته که حضرت حافظ ميگه:
ای دل طريق مستی از محتسب بياموز //
مست است و در حق او کس اين گمان ندارد.
شايد برای همين وبلاگت خلوته يا شايد تازه شروع کردی.در هر
صورت امید وارم لطف بیش از پیش حق شامل حالت بشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد